loading...
بهترین وکیل طلاق و مهریه در مشهد
وکیل مشهد بازدید : 435 شنبه 19 شهریور 1390 نظرات (0)

همسایه ها زاغ سیاه شوهرم را چوب می زدند و برایم خبر می آوردند که هر موقع برای دیدن پدر و مادرم به شهرستان می روم، او زنان خیابانی را به خانه می آورد. این موضوع خیلی مرا عذاب می داد اما چون آشنایی من و بهزاد نیز از یک دوستی خیابانی شروع شده بود و خانواده ام از اول با ازدواج ما مخالف بودند، نمی توانستم چیزی بگویم و حرفی بزنم.

زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد افزود: چندین و چند بار از بهزاد خواهش کردم که دست از کارهای غیراخلاقی خود بردارد و بیشتر به فکر من و پسر کوچکمان باشد، ولی او به حرف هایم توجهی نشان نمی داد و آن قدر به دنبال هوس بازی هایش رفت که مرا عقده ای کرد.باور کنید حس خودکم بینی و حقارت مثل موریانه ای به جانم افتاده بود و مرا از نظر روحی و روانی تا مرز نابودی پیش برد.نمی دانم چرا با افکاری احمقانه تصمیم گرفتم از شوهرم انتقام بگیرم و خودم را گرفتار ارتباطی مخفیانه با پسری نوجوان کردم و …!

من روسیاه و شرمنده ام و عذاب وجدان آزارم می دهد. پس از گذشت چند ماه از این ارتباط مخفیانه، خودم به شوهرم گفتم که چه حماقتی کرده ام و می خواهم گذشته را جبران کنم اما او نتوانست خودش را کنترل کند و آن چنان کتکم زد که اگر چند دقیقه دیرتر به بیمارستان رسیده بودم، جانم را از دست می دادم.

در این لحظه بغض پشیمانی و ندامت زن جوان ترکید و شوهر او که در گوشه ای نشسته بود حرف های همسر خود را تایید کرد و گفت: اعتراف می کنم که ظرفیت پول و ثروتی را که در کمتر از چند سال به دست آوردم، نداشتم. من روزی که با همسرم ازدواج کردم جوانی بیکار بودم اما با کمک پدرم توانستم کار و کسبی راه بیندازم و صاحب خانه و زندگی مجللی بشوم. افسوس که از دوران جوانی به ارتباط های خیابانی عادت کرده بودم و خودم را فردی زرنگ فرض می کردم. همسرم راست می گوید او چند بار از من خواست که دست از کارهایم بردارم اما فایده ای نداشت.

چند شب قبل که مینا برایم تعریف کرد به تلافی اشتباهاتم مرتکب چه عملی شده است، دنیا روی سرم خراب شد و تازه آن موقع بود که فهمیدم ناموس یعنی چه و دنبال ناموس کسی رفتن زرنگی نیست.ای کاش با چشم دل به زیبایی های زندگی و خوبی های همسرم نگاه می کردم تا دچار این همه اشتباه نمی شدم.

مرد جوان آهی کشید و گفت: وقتی از زبان پسر ۳ ساله ام شنیدم که به پدربزرگش می گفت: مامانم با پسر همسایه دوست شده است و بابا را دوست ندارد خیلی عذاب کشیدم و قلبم گرفت.

بهترین وکیل مشهد | 09156948002

سایت وکیل مشهد کلیک کنید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
با سلام خوش آمدید نظر فراموش نکنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 18123
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 73
  • تعداد اعضا : 452
  • آی پی امروز : 703
  • آی پی دیروز : 1062
  • بازدید امروز : 7,715
  • باردید دیروز : 14,621
  • گوگل امروز : 16
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 77,633
  • بازدید ماه : 143,253
  • بازدید سال : 573,626
  • بازدید کلی : 32,426,830
  • کدهای اختصاصی

    X تماس با وکیل