loading...
بهترین وکیل طلاق و مهریه در مشهد
وکیل مشهد بازدید : 827 جمعه 29 بهمن 1389 نظرات (0)

 

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن

با مردم بی درد ندانی که چه دردیست

گلهایبهشتسایبانت

یکدستهستارهارمغانت

یکباغپر از گلهاینرگس

تقدیمبهقلبمهربانت.

اگه 1 روز 1 شاپرک

تو خونتون کشید سرک

یه خرده یاد من بیفت

نگو ولش کن به درک

بقیه در ادامه مطلب

 

آنان که ز ما دور ولی در دل و جانند

بسیار گرامی تر از آنند که دانند!

ساز گلهای دلم آهنگ توست

حس نکردی یک نفر دلتنگ توست؟

یه دل دارم کبابته

هر جا باشی به یادته

اگر چه بی خیالمی

ولی دلم خرابته

به آسمون سپردم چشم از تو بر نداره

مراقب تو باشه، سرت بلا نیاره

تا تو نخوای نتابه، دلت گرفت بباره

همیشه با تو باشه، تو رو تنها نذاره

ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم

غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم

نامهایاز مناگرسویتنمیآیدنرنج

هر چهرا منمی نویسماشکپاکشمی کند

زن به زرق و برق می اندیشد / مرد به قبض برق می اندیشد

زرق و برق و قبض برق = زر ورق !

دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟

ماه یکیه … خورشید یکیه … زمین یکیه … خدا یکیه … مادر یکیه … پدر یکیه …

منم یکی هستم !

دوستان یه شعر هم بود که مجری (سام سلیمانی) تو کنسرت فرزاد فرزین خوند.

گفتم اینجا هم بزارم تا شما هم استفاده کنید:

 

حالمان بد نیست ! غم کم می خوریم

کم که نه، هرروز کم کم می خوریم!!

آب می خواهم سرابم می دهند !

عشق می ورزم عذابم می دهند !

خود نمی دانم کجا رفتم به خواب !

از چه بیدارم نکردی آفتاب؟

خنجری بر قلب بیمارم زدند

بیگناهی بودم و دارم زدند !

سنگ را بستند و سگ آزاد شد

یک شبه بیداد آمد ، داد شد!!

عشق آخر تیشه زد بر ریشه ام

تیشه زد بر ریشه اندیشه ام

عشق اگر این است ، مرتد می شوم

خوب اگر این است ، من بد می شوم

بس کن ای دل نابسامانی بس است‌

کافرم دیگر مسلمانی بس است !

***************

در میان خلق سر در گم شدم

عاقبت آلوده مردم شدم !

بعد از این با بی کسی خو می کنم

هر چه در دل داشتم رو می کنم !!

نیستم از مردم خنجر به دست

بت پرستم بت پرستم بت پرست!!

بت پرستم بت پرستی کار ماست

چشم مستی تحفه بازار ماست !!

درد می بارد چون لب تر می کنم

طالعم شوم است باور می کنم !!

من که با دریا تلاطم کرده ام

راه دریا را چرا گم کرده ام !؟

خسته ام از قصه های شومتان

خسته از همدردی مسمومتان!!

این همه خنجر دل کس خون نشد

این همه لیلی کسی مجنون نشد !

قفل غم بر درب سلولم مزن

من خودم خوش باورم گولم مزن!

*****************

من نمی گویم که خاموشم مکن

من نمی گویم فراموشم مکن !

من نمی گویم که با من یار باش‌!

من نمی گویم مرا غمخوار باش !

من نمی گویم ، دگر گفتن بس است

گفتن اما هیچ نشنفتن بس است !!

روزگارت باد شیرین شاد باش!!

دست کم یک شب تو هم فرهاد باش !!

******************

آه ! در شهر شما یاری نبود

قصه هایم را خریداری نبود !

وای ! رسم شهرتان بیداد بود

شهرتان از خون ما آ باد بود !

از در و دیوارتان خون می چکد

خون من فرهاد مجنون می چکد !!

آسمان خالی شد از فریادتان

بیستون در حسرت فرهاد تان !

کوه کندن گر نباشد پیشه ام

بویی از فرهاد دارد تیشه ام !

عشق از من دور و پایم لنگ بود

قیمتش بسیارو دستم تنگ بود !

گر نرفتم هر د و پایم خسته بود

تیشه گر افتاد دستم بسته بود !

هیچ کس دست مرا وا کرد؟ نه!

فکر دست تنگ ما را کرد؟ نه !

هیچ کس از حال ما پرسید ؟ نه!

هیچ کس اندوه ما را دید؟ نه!

هیچ کس اشکی برای ما نریخت

هر که با ما بود از ما می گریخت !!!

*************

چند روزی هست ، حالم دیدینی است

حال من از این و آن پرسیدنی است

گاه بر روی زمین زل میزنم !

گاه بر حافظ تفال میزنم !

حافظ دیوانه فالم را گرفت !

یک غزل آمد که حالم را گرفت

*ما ز یاران چشم یاری داشتیم* *خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

بهترین وکیل مشهد | 09156948002

سایت وکیل مشهد کلیک کنید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
با سلام خوش آمدید نظر فراموش نکنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 18123
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 66
  • تعداد اعضا : 452
  • آی پی امروز : 753
  • آی پی دیروز : 1062
  • بازدید امروز : 8,616
  • باردید دیروز : 14,621
  • گوگل امروز : 16
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 78,534
  • بازدید ماه : 144,154
  • بازدید سال : 574,527
  • بازدید کلی : 32,427,731
  • کدهای اختصاصی

    X تماس با وکیل