loading...
بهترین وکیل طلاق و مهریه در مشهد
وکیل مشهد بازدید : 637 پنجشنبه 21 بهمن 1389 نظرات (0)
دختر ..... یه دوست پسر داشته هر شب میومده خونشون ترتیب دختر رو میداده. خونه دختره این جور بوده كه از دم پنجره اول دختره میخوابیده بعد برادره، بعد مادره، آخر هم رشتیه. پسره هم هر شب از پنجره میومده همون اول ترتیب دختره رو میداده و میرفته. یه شب رشتیه با زنش دعواش میشه، زنه قهر می كنه میاد كنار پنجره میخوابه. شب طبق معمول، پسره از پنجره میاد تو، همون اول میپره رو زنه و شروع میكنه كردن، یه دفعه میبینه، اِه! این كه دختره نیست! در میاره و میپره رو دختره. رشتیه پامیشه به پسرش میگه: بابا جان بدو در ریم، یه یارو اومده از اون جلو همینجور داره میكنه میاد جلو



رشتیه داشته پسرشو نصیحت می‌كرده، میگفته: پسرم اینقدر خانم بازی نكن! عاقبت نداره! آخرش سوزاك می‌گیری!! تو اگه سوزاك بگیری، كلفتمون سوزاك می‌گیره! كلفتمون اگه سوزاك بگیره، من سوزاك می‌گیرم!! من اگه سوزاك بگیرم، ننت سوزاك میگیره!! وای به اون روزی كه ننت سوزاك بگیره! همه رشت سوزاك می‌گیرند



رشتیه داشته از افتخاراتش برای دوستش تعریف میكرده !!

میگه رفتم خونه دیدم یه یارو داره با خانومم تو آشپزخونه ور میره !!

دوستش میگه خوب تو چی كار كردی ؟

رشتیه میگه دیدم خانوم رو لخت كرد !

دوستش میگه خوب تو چیكار كردی ؟

رشتیه میگه دیدم قاشق رو برداشت كرد تو كون خاونم !!

دوستش میگه خوب تو چیكار كردی ؟

رشتیه میگه : منم تصمصم گرفتم دیگه با اون قاشق غذا نخورم




رشتیه میاد خونه میبینه داداشش رو كار خانومشه !!

داداشش رو صدا میكنه شتلق میزنه زیر گوش داداشش !!

میگه اینو زدم دفعه بعد سیگار نكشی




رشتیه میره قهوه خونه !

یه دفعه یه لاته میاد تو چاقو رو میزنه وسط میزه میگه خار اینوریا رو گاییدم ، مادر اون وریها رو هم گاییدم !!

یه دفعه رشتیه بلند میشه میگه آقا ببخشید من خواهر ندارم میشه اونور بشینم




رشتیه حال میكنه از تریپه لاته یه روز چاقو ور میداره میره قهوه خونه شترق میكوبه رو میز .... تا میاد حرف بزنه ۳ -۴ تا از این مشتیا تیزی ها رو میكشن بیرون ! طرف جفت میكنه میگه .... خواهرمو اینوریا .... مادرمو اینوریا




زن رشتیه بچه دار میشه، وقتی بچه‌ رو به رشتیه نشون میدن، میبینه بچه سیاهه!! خلاصه یكم میره تو فكر، ولی چیزی نمیگه. یك پنج-شیش ماه بعد، رشتیه با زنش مشغول كارِ خیر بوده، یهو وسط كار حواسش جمع میشه، میبینه خانوم اونقدر دست و پا زده كه پتو رو انداخته پایین. خلاصه حسابی شاكی میشه، میگه: خانوم‌جان این پتو رو بكش رو خودت، باز این یكی بچه هم مثل قبلی نور میخوره، میسوزه





رشتیه داشته تو خیابون میرفته یه دفعه یكی از پشت سر میزنه پس كلش میگه بگو بینم واقعا زدی یا شوخی كردی.... یارو میگه نخیر خیلی هم واقعی زدم ... رشتیه میگه خب خیالم راحت شد چون من از شوخی خوشم نمیاد

بهترین وکیل مشهد | 09156948002

سایت وکیل مشهد کلیک کنید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
با سلام خوش آمدید نظر فراموش نکنید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 18123
  • کل نظرات : 198
  • افراد آنلاین : 66
  • تعداد اعضا : 452
  • آی پی امروز : 391
  • آی پی دیروز : 1402
  • بازدید امروز : 1,845
  • باردید دیروز : 15,713
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 30
  • بازدید هفته : 42,322
  • بازدید ماه : 107,942
  • بازدید سال : 538,315
  • بازدید کلی : 32,391,519
  • کدهای اختصاصی

    X تماس با وکیل